ملک خوی. ملک خصال. فرشته خوی. فرشته نهاد. آنکه خصلت و خوی وی چون فرشتگان باشد. نیکخو: آن ملک رسم و ملک طبع و ملک خو که بدو هرزمان زنده شود نام ملک نوشروان. فرخی. و رجوع به ملک خوی شود
ملک خوی. ملک خصال. فرشته خوی. فرشته نهاد. آنکه خصلت و خوی وی چون فرشتگان باشد. نیکخو: آن ملک رسم و ملک طبع و ملک خو که بدو هرزمان زنده شود نام ملک نوشروان. فرخی. و رجوع به ملک خوی شود
از مردم کرمان و از شاعران قرن یازدهم و معاصر شاه عباس اول بوده است. از اوست: یار رفت و انتظارش با من است شعله افسرد و شرارش با من است با چنین سوزی که من دارم سخی وای بر دوزخ که کارش با من است. و رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ص 245 و 246 و فرهنگ سخنوران شود
از مردم کرمان و از شاعران قرن یازدهم و معاصر شاه عباس اول بوده است. از اوست: یار رفت و انتظارش با من است شعله افسرد و شرارش با من است با چنین سوزی که من دارم سخی وای بر دوزخ که کارش با من است. و رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ص 245 و 246 و فرهنگ سخنوران شود